در آخرين مطالعات صورت گرفته در اين محوطه، خطوطي هندسي مربوط به ايلاميان در ميان سنگنگارههاي دهتل ديده شد كه كارشناسان معتقدند نگرشي جديد در خصوص تمدن ايلام و سنگنگارهها پيش روي پژوهشگران و دانشجويان رشته مردمشناسي و باستانشناسي و ديگر رشتههاي مرتبط پديد آورده است. محمد ناصريفرد، باستانشناس پيشكسوت و پژوهشگر سنگنگارههاي باستاني كه در دورههاي مختلف مطالعاتي در خصوص سنگنگارههاي دهتل انجام داده است، در گفتوگو با «اعتماد» ميگويد: «در ايران نزديك به دو دهه در استانهاي مختلف روي سنگنگارهها مطالعه صورت گرفته است. سنگنگارههاي درون غارها و كوهها و درهها مورد مطالعه قرار گرفتهاند، يكي از اين نمونهها سنگنگارههاي شهرستان بستك در هرمزگان است. اين استان دو گونه سنگنگاره دارد، نمونههايي كه در قالب رنگين نگاره هستند كه در «اشكفت كبوتر» قرار دارند كه نقش پنجههاي دست يا hand print و نقاشيهاي ديگر ديده شدهاند كه قدمت آنها حداقل به هزاره دهم قبل از ميلاد ميرسد و يكي از نادرترين نقوشي است كه در جنوب ايران كشف شده، اين آثار هم مثل نمونههاي دهتل مجور و غريب هستند و براي حفاظت از آنها اقدامي انجام نشده است، اين منطقه را محليها خيلي خوب ميشناسند. نمونههاي كوبشي و حكاكي كه بيشترين نمونهها هستند در روستاي دهتل و نواحي ديگر هم ادامه دارد و از دهتل كه بيشترين نمونهها را دارد، كشيده ميشود به قسمت غربي و شمال شرقي كه به نواحي كرمان و ميمند و رفسنجان و محوطههاي ديگري كه در كرمان هستند وصل ميشود.» مختصات ويژه سنگنگارههاي دهتل اما تنها نقوش روي سنگهاي دهتل نيستند كه اين محوطه باستاني را از ديگر محوطههاي ايران متمايز ميكنند، بلكه مختصات اين محوطه و قرارگيري سنگها در آن هم دليل بر منحصربهفرد بودن دهتل است، ناصري فرد در اين رابطه ميگويد: «بيشترين سنگنگارههاي دهتل بر خلاف ديگر محوطههايي كه در ايران ديدهايم، تخته سنگهاي گردي هستند كه در يك دشت وسيع پراكندهاند. اگر كسي بخواهد در قالب گردشگر و پژوهشگر به اين منطقه بيايد نيازي به اين نيست كه صخرهنوردي كند و ديوارههاي سخت و عمود را پشت سر بگذارد تا به اين سنگنگارهها برسد، در بررسياي كه ما روي سنگنگارههاي ارمنستان و قزاقستان انجام داديم، اين سنگنگارهها در مناطقي قرار داشت كه براي رسيدن به آنها بايد مسافت زيادي پياده ميرفتيم و همه افراد هم نميتوانستند به اين مناطق دسترسي داشته باشند. اما در دهتل اين سنگنگارهها به راحتي قابل دسترس هستند و ديدن اين آثار از نزديك قابل رصد است.» از سوي ديگر با مطالعه نقوش اين سنگنگارهها ميتوان به سير تحولات هنر و همچنين رويدادهاي تاريخي نيز رسيد. به گفته محمد ناصريفرد- دكتراي باستانشناسي هنر و پژوهشگر نقوش كهن - «ما ميتوانيم از منظر سبك هنري آنها تا قسمت زيادي به پيام اين نگارهها پي ببريم، پيام نگارگراني كه در هزارههاي مختلف اين آثار را خلق كردهاند براي ما آشنا و قابل فهم است و ميتوانيم از اين منظر انديشه آنها را بازخواني كنيم. سنگنگارههاي ايران يك تفاوت جامع با سنگنگارههاي ديگر نقاط دنيا دارد. سنگنگارههاي ايران را طي هزارهها در قالب سير تطور خط ميبينيم. بيشترين نمونهاي كه در سنگنگارههاي ايران مشاهده ميشود بز كوهي است. اين نقش از خط تصويري به ايدئوگرام تبديل ميشود و بعد وارد خط پروتو ايلامي ميشود و در دورههاي بعد در خط ايلامي ديده ميشود، در خط دبيره و حتي خط الفبايي ميتوانيم نقش بزكوهي را ببينيم. اين در حالي است كه در غارهاي لاسكو و آلتاميرا كه كهنترين آثار هنري غرب را در دل خود دارند. اين نقش در عرصه تاريخي بعد از 17 هزار سال قطع ميشود اما در ايران اين سير هنر بعد از يكجانشيني تبديل ميشود به طرحي روي سفال و فرش و پيكرههاي مفرغي و جالب اينكه بعدها همين نقش را در تتوهاي روي دست زنان عشاير ميبينيم و همين نشان ميدهد كه هنر در ايران هنوز زنده است و با ما نفس ميكشد اما در غرب اين ارتباط در طول اعصار مختلف قطع شده است.» ناصري فرد در خصوص قدمت اين سنگنگارهها نيز ميگويد: «سنگنگارهها متعلق به دورههاي مختلف است. برخي از نگارههاي موجود در اين منطقه متعلق به دوره اسلامي هستند كه به خط كوفي و زبان عربي نوشته شدهاند. همچنين علايم خط پهلوي و دبيره در اين سنگنگارهها ديده ميشود، بعد هم علايم خط ايلام نو و كهن را ميبينيم.» مرگ نقوشي كه در طول تاريخ زنده ماندند نقشهايي كه به گفته كارشناسان و پژوهشگران در گذر قرنها زنده ماندهاند، حالا زير ضربههاي پيكور جويندگان گنج يكي پس از ديگري منهدم ميشوند و هيچ سايهاي از حفاظت بر سر اين آثار نيست، گويي ايران آنقدر آثار ارزشمند دارد كه متوليان حفاظت از اين آثار فرصت و اعتبارات لازم را براي حفظ تمام اين آثار ندارند، تخريبهايي كه در هر گوشه از ايران شاهد آن هستيم، مويد همين موضوع است. هر چند كه از سويي اين ديدگاه نيز وجود دارد كه موضوع حفاظت براي آثار تاريخي ايران امري دولتي نيست و مردم محلي بايد آنقدر آگاه باشند و دغدغهمنديشان در مورد آثار ارزشمند محيط زندگيشان به حدي برسد كه محافظان اصلي اين آثار باشند و نيازي به نظارت و حفاظت نيروهاي دولتي نباشد. اما اين آگاهي چطور و توسط چه كسي بايد در جوامع محلي ايجاد شود؟ از طرف ديگر وقتي موضوع پژوهش مطرح ميشود، متوليان اصلي امر پژوهش در سازمان ميراث فرهنگي معتقدند امكان مطالعه تمامي آثار موجود در كشور با توجه به اعتبارات محدود و ناچيز اين سازمان مقدور نيست و بايد در درجه اول به موضوع حفاظت اهميت ويژه داده شود. و در ميان تمام اين جاهاي خالي و تسلسلهاي باطل فرصت مغتنمي براي حفاران غيرمجاز ايجاد ميشود، تا فلزيابها و پيكورهايشان را راهي كنند و ميانبري مخرب در تاريخ بزنند. اما درد به همين جا ختم نميشود، قوانين موجود آنقدر خلأ و راه فرار دارند كه در نهايت براي برخورد با اين افراد هم تنبيه بازدارنده و مجازات درخوري در نظر گرفته نميشود. در محوطه باستاني دهتل هم دليل تخريبها از زبان ناصريفرد به اين شكل است: «هنري با اين عظمت و قدمت به دست انسانهاي ناآگاه از بين ميرود. اين افراد تصور ميكنند داخل اين سنگهاي كروي گنج وجود دارد و نگارههاي روي سنگها نقشههاي گنج هستند. به همين دليل اين سنگها را با پيكور از بين ميبرند كه به گنج برسند. اين روند يك روند تصادفي و دفعي نيست كه بگوييم يك بار اين اتفاق افتاده و ديگر تكرار نخواهد شد. اين اتفاق مدام تكرار ميشود و شايد اگر ما در مورد اين اتفاقات كوتاهي كنيم تا چندين سال آينده از اين حجم از سنگنگارههاي فراوان چيزي باقي نماند.» گردشگري و ظرفيتهايي كه تخريب ميشوند دولت در سالهاي اخير تاكيد ويژهاي بر موضوع گردشگري دارد، اما با تمام تاكيد و تمركزي كه بر اين موضوع در سياستگذاريهاي كلان دولت وجود دارد، همچنان در حق پتانسيلها و ظرفيتهايي كه براي رونق اين بخش در كشور وجود دارد، كملطفي ميشود. از جمله اين ظرفيتها كه ميتواند پاي گردشگران را به هرمزگان باز كند، محوطه باستاني دهتل است. به گفته ناصريفرد بسياري از پژوهشگران براي بازديد از اين سنگنگارهها ابراز تمايل ميكنند اما زيرساختهاي لازم براي جذب آنها وجود دارد: «براي حفاظت از اين آثار نياز به يك سازوكار علمي خاص داريم. به دليل اينكه نگارهها معمولا روي ديواره غارها و درهها و كوهها هستند اما در دهتل روي سنگهاي كروي ثبت شدهاند و در يك دشت وسيع پراكندهاند. اين آثار ميتواند يكي از جاذبههاي تاريخي و فرهنگي باشد. بسياري از پژوهشگران و گردشگران پرس و جو ميكنند و بسيار علاقهمند هستند براي ديدن اين سنگنگارهها، اما سازوكار مناسبي براي مديريت اين بازديدها تعريف نشده است. نمونههاي محدودي از سنگنگارهها در قزاقستان سالانه برابر دو ميليارد دلار درآمدزايي دارند، در صورتي كه تعداد سنگنگارههايشان يك چهارم سنگنگارههاي دهتل هم نيست. حال ببينيد كه اين گستره با اين شكل دسترسي آسان، اين محوطه چقدر ميتواند جاذبه خوبي باشد براي گردشگران و پژوهشگران خارجي و موجب اشتغالزايي در اين منطقه شود.» الگوهاي موجود در دنيا در خصوص حفاظت از آثار و بناهاي تاريخي ايران همواره اين انتقاد وجود دارد كه ايران با وجود دارا بودن آثار ارزشمند و فاخر، هيچ نگراني و برنامه پيشرويي براي حفظ اين آثار ندارد و بسياري از اين آثار با وجود ثبت شدن در فهرست ملي و حتي جهاني به حال خود رها شدهاند و هيچ اقدام حفاظتي براي آنها انجام نميشود. اما در دنيا سرمايه ارزشمند سنگنگارههاي باستاني چطور حفاظت ميشود؟ ناصري فرد از تجربهاش در فرانسه ميگويد: «در فرانسه در غار لاسكو، مدتي شيشههاي قطوري روي سنگنگارهها قرار دادند كه تنفس بازديدكنندگان به مرور زمان به اين آثار آسيب نزند. بعد از مدتي متوجه شدند كه ممكن است رطوبت فضا و نفس بازديدكنندگان از لايههاي شيشهها نفوذ كند و آثار را مخدوش كند، اخيرا يك غار مصنوعي در كنار اين غار ساختهاند و نقوش موجود درون غار لاسكو را در اين غار مصنوعي بازآفريني كردهاند كه كسي به فضاي اصلي غار وارد نشود تا مبادا اين آثار در طول ساليان تخريب شود. اين نشاندهنده اهميتي است كه در دنيا براي چنين آثاري قايلند. در نقاط ديگر هم براي دسترسي به بعضي از اين غارها پلههاي چوبي درست كردهاند كه بازديدكنندگان از روي اين پلههاي چوبي عبور كنند و خاك بلند نشود و گردي روي نگارهها ننشيند كه به مرور موجب آسيب ديدن اين نگارهها شود. همچنين از طريق سنسورهايي كه در اطراف اين نگارهها قرار ميدهند به وسيله ماهواره آنها را رصد ميكنند تا عوامل طبيعي آنها را خدشهدار نكند. اما متاسفانه ما تا به حال نسبت به اين موضوع بيتفاوت بوديم و اقدامي را كه شايسته اين آثار است انجام ندادهايم. در مناطقي كه سنگنگاره وجود دارد، در غارها و مناطق مختلف ديناميت ميگذارند يا با اسپري يادگاري مينويسند. بسياري از مناطق كنار سنگنگارهها و ديوار نگارهها آتش درست ميكنند و دوده آتش كنار ديوار اين سنگنگارهها را براي هميشه از بين ميبرد. بسياري از اين اقدامات مغرضانه نيست بلكه از سر ناآگاهي است. مردم نميدانند ارزش اين سنگنگارهها چقدر است. و تابلويي هم در اطراف محدودههايي كه سنگنگاره در آنها وجود دارد نصب نميشود كه در مورد مخدوش كردن اين آثار هشدار بدهد.» راهكارهاي ايدهآل حفاظت در قانون برنامه چهارم توسعه مادهاي قرار داشت كه تمامي دستگاههاي اجرايي را پيش از اجراي پروژههاي بزرگ عمراني ملزم به استعلام از ميراث فرهنگي ميكرد، هر چند اين ماده در برنامه پنجم حذف شد، اما همچنان پژوهشگاه ميراث فرهنگي با استناد به برنامه چهارم درخواست استعلام پيش از اجراي عمليات عمراني را براي تمامي دستگاههاي مرتبط ارسال ميكند، با تمام اينها همچنان اخباري ميرسد از تخريب آثار و محوطههاي باستاني بر اثر اجراي پروژههاي عمراني. در محوطه دهتل هم بخشي از تخريبهاي صورت گرفته بر اثر ساخت جاده از دل اين محوطه است كه لودرها سنگنگارهها را بيتوجه به ارزش و اهميتشان به كنار زدهاند تا راه ساخت جاده را هموار كنند، اما راهكار حفاظت از محوطهاي با مختصات دهتل چيست؟ ناصري فرد در اين مورد معتقد است: «يكي از اقدامات اين است كه محوطههايي كه در آنها سنگنگارههاي باستاني وجود دارد در نقشه زمينشناسي ايران ثبت كنيم. اگر اين مناطق در نقشه زمينشناسي مشخص شوند، وزارت صنايع و معادن در صدور مجوز براي عمليات عمراني در اين مناطق بيشتر دقت ميكند. در حال حاضر ما شاهد هستيم كه معدنكاران بسيار بيشتر از قاچاقچيان اين آثار را نابود ميكنند. ضمن اينكه حفاران غيرمجاز به تنهايي به آثار آسيب ميزنند، اما معدنكاران و جادهسازان با ماشينهايي كه دارند در يك روز و يك لحظه ميتوانند هزاران سنگ نوشته را نابود كنند. گام بعدي اين است كه محدودهاي كه اين سنگنگارهها در آن قرار گرفته را نقطهگذاري كنيم و قلمرو اين آثار را با جزييات مشخص كنيم، از اين طريق در مسافتهاي خاصي ميتوانيم سنسورهايي در نظر بگيريم كه در محل دهياري و شورا قابل كنترل باشند و زماني كه فرد غيرمجازي نزديك منطقه شد، هشدار دهد.» قوانين يونسكو اجازه جابهجايي سنگنگارهها را نميدهند بسياري از كساني كه وضعيت نابسامان سنگنگارههاي دهتل را ميبينند، نخستين راهكاري كه براي حفاظت از اين آثار به ذهنشان ميرسد، اين است كه اين سنگهاي كروي شكل را به محل ديگري منتقل كنند و در ساختمان با موزهاي در همان منطقه از آنها حفاظت شود، اما به گفته محمد ناصري فرد، قوانين جهاني چنين مجوزي را به ميراث فرهنگي نميدهد، و در صورت جابهجايي اين آثار ارزش اين سنگنگارهها از بين ميرود: «در مورد جابهجا كردن اين سنگنگارهها يونسكو اين اجازه را نميدهد و معتقد است سنگنگاره در همان نقطهاي كه قرار دارد و با توجه به محيط اطرافش قابل مطالعه است. اين نكته كه چرا اين نقش در اين نقطه جغرافيايي با اين مختصات ثبت شده، در نتيجه مطالعاتي كه انجام ميشود تاثير زيادي دارد. اما اگر جابهجا شود راز و رمز انسانشناسي و جامعهشناسي و تبارشناسي آن را از بين بردهايم. يونسكو در مورد حفاظت از سنگنگارهها چند نكته را گوشزد ميكند كه بد نيست در نزديكي سنگنگارهها نصب شود، آن نكات اينهاست: «دست خيس روي اين سنگنگارهها نكشيد. روي آنها راه نرويد. به نقوش موجود چيزي اضافه نكنيد. تماشا كنيد و لذت ببريد و چنانچه مجوز داشتيد عكس بگيريد.» خوب است كه سازمان ميراث فرهنگي اين نكات را روي تابلو براي آگاهسازي مردم در ورودي دهتل نصب كند تا ارزش اين سنگنگارهها براي همه مشخص شود. در مورد دهتل به لحاظ شرايط اقليمي خاصي كه دارد بايد در نخستين گام اين سنگنگارهها محصور شوند اما جابهجا نشوند. در مرحله بعد از سنسور براي كنترل رفت و آمد در اطراف اين سنگها استفاده كنيم و در نهايت انجمنهاي ميراث فرهنگي منطقه نقش حافظان اين آثار را به عهده بگيرند كه البته در حال حاضر هم اين اتفاق افتاده است. يكي ديگر از اقداماتي كه ميتوان انجام داد اين است كه در دهتل يك پايگاه ميراث فرهنگي داير شود، ميتوانيم از سازمان ميراث فرهنگي استان هرمزگان بخواهيم در حال حاضر كه شرايط براي ايجاد امكانات ديگر مهيا نيست، در گام نخست يك پايگاه ميراث فرهنگي در اين منطقه داير كند تا نظارت ميراث فرهنگي در اين منطقه وجود داشته باشد.»